لح لح زدن از تشنگی یا گرما، زبان بیرون کردن سگ و بتندی و به آواز دم زدن از تشنگی یا گرما و خود کلمه ’لح لح’ ظاهراً اسم صوت باشد. در عربی لعلعه است و تلعلع به معنی زبان بیرون کردن سگ از تشنگی باشد. (از منتهی الارب)
لح لح زدن از تشنگی یا گرما، زبان بیرون کردن سگ و بتندی و به آواز دم زدن از تشنگی یا گرما و خود کلمه ’لح لح’ ظاهراً اسم صوت باشد. در عربی لعلعه است و تلعلع به معنی زبان بیرون کردن سگ از تشنگی باشد. (از منتهی الارب)
چنین آمده در فرهنگی و گمان بر گرفتن آن از لحلحه تازی که کوچک ترین پیوندی با له له زدن سگ یا نا آرامی از گرمای سوزان ندارد له له زدن لح لح زدن از تشنگی یا گرما. زبان بیرون آوردن سگ و نفس زدن وی با صدا و بسرعت بر اثر تشنگی یا گرما، ملتهب بودن از شدت گرما
چنین آمده در فرهنگی و گمان بر گرفتن آن از لحلحه تازی که کوچک ترین پیوندی با له له زدن سگ یا نا آرامی از گرمای سوزان ندارد له له زدن لح لح زدن از تشنگی یا گرما. زبان بیرون آوردن سگ و نفس زدن وی با صدا و بسرعت بر اثر تشنگی یا گرما، ملتهب بودن از شدت گرما
درخشیدن چنانکه ستاره در هوای صافی. مشعشع بودن. درخشان بودن چنانکه ستاره به شب: ستاره ها لی لی میزند (در تداول تهرانیان) ، یعنی میدرخشد. شاید با تلؤلؤ عرب یکی باشد. و رجوع به لیان لیان شود
درخشیدن چنانکه ستاره در هوای صافی. مشعشع بودن. درخشان بودن چنانکه ستاره به شب: ستاره ها لی لی میزند (در تداول تهرانیان) ، یعنی میدرخشد. شاید با تلؤلؤ عرب یکی باشد. و رجوع به لیان لیان شود
از تشنگی زبان را پی درپی و سریع از دهان برآوردن، چنانکه سگان. لهاث. نفس پیاپی کشیدن با بیرون کردن زبان پیاپی، چنانکه سگ از گرمای هوا یا پیمودن راه دور. بیرون کردن و درون بردن زبان پیاپی با دم زدن، چنانکه سگ گاه تشنگی سخت. پیوسته و پیاپی بیرون کردن سگ و جز آن قسمتی از زبان را از دهان. بسیار تشنه بودن: از تشنگی له له زدن، چون سگ تشنه یا بسیار دویده زبان پیاپی ازدهان بیرون کردن و فروبردن و نفسهای پیاپی کشیدن
از تشنگی زبان را پی درپی و سریع از دهان برآوردن، چنانکه سگان. لُهاث. نفس پیاپی کشیدن با بیرون کردن زبان پیاپی، چنانکه سگ از گرمای هوا یا پیمودن راه دور. بیرون کردن و درون بردن زبان پیاپی با دم زدن، چنانکه سگ گاه تشنگی سخت. پیوسته و پیاپی بیرون کردن سگ و جز آن قسمتی از زبان را از دهان. بسیار تشنه بودن: از تشنگی له له زدن، چون سگ تشنه یا بسیار دویده زبان پیاپی ازدهان بیرون کردن و فروبردن و نفسهای پیاپی کشیدن
بر اثر تشنگی مفرط زبان را پیاپی و به سرعت از دهان بیرون آوردن، بسیار تشنه بودن، زبان بیرون آوردن سگ و نفس زدن وی با صدا و سرعت براثر تشنگی یا گرما، ملتهب بودن از شدت گرما
بر اثر تشنگی مفرط زبان را پیاپی و به سرعت از دهان بیرون آوردن، بسیار تشنه بودن، زبان بیرون آوردن سگ و نفس زدن وی با صدا و سرعت براثر تشنگی یا گرما، ملتهب بودن از شدت گرما